چه نگاه ثابتی داشت آن زن.
آن زن كه با روزمره گی بساط چهار خانه ی صبحانه را روي زمين پهن كرد ، البته قبل
از آن زمين را سنجيده بود تا مبادا بدن مردش آسيب ببيند يا خدای نكرده صبحانه ی
ايشان به دلشان ننشيند.
آب در نهر باريك كنارشان جاري بود و زندگي هم در فلاسك چاي آنان جاری .
در سكوت نان را با دستان لرزانش با انبوهی از پنير و احتمالا” گردو پر مي كند و ليوانهای
يكبار مصرف چای را وسط سفره شان پهن مي كندو با چشماني ساكت ،چشماني كه از
پس قرنها خستگی و نگرانی چند لحظه ايی فرصت مسكوت شدن را پيدا كرده شروع به
جويدن محتويات درون دهانش مي كند.
و اما داستان اين دهان : دهاني كه مي جنبد اما با ترس ، مي جنبد اما با حجب و حيايی
كه با آموخته هايش همخوانی دارد حجب هيايي كه هيچ وقت اجازه نداشته لب بگشايد تا
از سكوهاي پر زدنش اوج بگيرد و از اين خاك غريب دور شود تا به سمت روياهای كودكانه اش
پرواز كند.
هر از گاهی ماشين وار دستي به چارقد سرش مي كشد تا از سفت بودن آن اطمينان خاطر
پيدا كند بعد لقمه ها را پايين مي دهد.
آه چه تراژديی هماهنگیي … صداي خفه ی آ ب كه با سنگهای كف نهر مي رقصد و هياهوی
كودكان مدرسه ايی كه با سرعت مسير كوه را مي پيمايند ، و خزه های لای درختان سال
خورده و آواز باد كه نعره های اجساد متحرك در فضای مه آلود شهر را با خود به هوا می برد…
چه كسی می تواند اين يك جفت چشم ساكت خيره به هيچ را ببيند و احساس غم ونا اميدی
از جنسيت او نكند؟ چه كسی؟
در پس اين حدقه های مه آلود داستان روزهای سختی است كه او از آينده ی كليشه ايی و
كاملا ” قابل پيش بينی شده اش مي خواند… هر روز و هر روز اين سناريو تكراريست بي هيج بند
اضافه يا كم و او هيچ حق سرپيچی از فرامين نوشته شده از قبل از تولد خود را ندارد چرا كه هر
روز و هر ساعت همان نقش هميشگی را در صحنه ی زندگی بازی مي كند.
مبحوس و بال شكست ،( چرا كه بالهايش را شكسته اند از همان ابتدای تولد كه جنسيتش معلوم
شد تا مبادا هوس پرواز به ذهنش خطور نكند) به هيچ خيره است !
مي داني به هيچ خيره بودن يعني چه؟
يعنی ساير صداها و رنگها و نگاهها تنها مشتی سايه در محيط خفقان است.
اما من می دانم …
چرا كه من هم بارها و بارها به مغناطيس دلشوره آور هيچ خيره بوده ام.
يكشنبه، 03/02/90 ساعت 12:35 ظهر
پیوست : سولماز، نویسنده جدید وبلاگ هست که متن بالا رو ایشون نوشتن.از این به بعد
مطالب ایشون رو هم به نام خودشون توی وبلاگ میخونیم و همچنین با ایشون بیشتر آشنا
میشیم.
تاریخ نگارش : ۴ام اردیبهشت ۱۳۹۰
بنده به عنوان یک خواننده ساده(بر وزن کارگر ساده) ورود ایشون رو تبریک می گم!
—–
مخاطب این بخش خود حضرت والا هستند:
حضرت! بابا زبون ما مو در آورد به عزیزانی که پست تست می زنند عرض کنیم که آقا! گودریان و در کل آر اس آس یان می بینند پستتان را،پس یا نزنید یا حذفش هم نکنید! مثلاً جاش یه جوک بنویسید بخندیم آخه یعنی چی تست!
پ.ن : خود حضرت والا قطعاً متوجه منظور شدند نزن بردار من! نزن!
به ایمان : سلام ، آقا جان این تست رو من زدم و حذف کردم. حالا چیزی نشده که :).آدم میکروفن رو هم وسط سخنرانی مهم
تست میکنه دو تا ضربه بهش میزنه یا یک دو سه میگه والا :).
به حضرت والا: به جان شما نباشه( که عزیزید به مولا ) به جان خودم!
من هرجا می رم واسه این عملی که فرمودید(پست بلندگو رفتن) هر چقدر هم که او فضا رسمی باشه! هرچقدر هم که رسمی باشه،هرکی هم اون پایین نشسته باشه!
فرقی واسم نمی کنه!
تست بلندگو همیشه با یه فکاحی هست!
هم همه می خندند،هم فضا عوض می شه از خشکی در می یاد،هم تست می شه بلندگو،هم فضا صمیمی تر می شه هم هزارتا اتفاق دیگه
—–
آخه نمی دونم چرا وقتی یکی پست تست می زنه بعد می یام توی وبلاگش می بینم حظف کرده،احساس می کنم بهم توهین شده!به جان خودم این احساس رو دارم
مثلاً حس می کنم من آر اس اسی اصلاً آدم حساب نشدم!
متوجه منظورم که می شید والا حضرتا
در کل ! توهین نکن برادر من! منم آدمم به جان خودم
سلام مطلب جالبي بود خانم سولماز
فكر كنم شما بتونيد و اگه تلاش كنيد كتاب هم بنويسيد:-)
موفق باشيد. مهدي
حضرت والا خيلي لطف كرديد و ممنون.
راستش اين متن كه نوشتم بيشتر حاوي صفات مؤنث روح آدماست از نظر من همه ي انسانها چه مرد و چه زن جداي از جنسيتي كه دارند روحشون از دو بعد تشكيل شده(يعني همه ي انسانها روحشون مطلق نيست) و بسته به سليقه ها و رفتارها اين بعد مذكر يا مؤنث بودن بيشتر بروز مي كنه، اطلاعات بيشتر در اين مورد وارد فاز روانشناسي فريد مي شه ، اما بد نيست كه ما آدما بيشتر خودمون، روحمون و روانمون رو كنكاش كنيم ، فكر مي كنم مهمترين رسالت هر انسان تو زندگي همين شناخت باشه و غمي كه شايد همه ي ما گهگاه با اون دست و پنجه نرم مي كنيم.
]چقدر خوب زن رو به تصویر کشید .
منم مثه ایمان تبریک نویسنده جدید رو .
حضرت والا دیدید توانایی به انجام رسوندن قولتون (تعداد زیاد پست ها)رو ندارید نیروی کمکی آوردید ؟
سکوت
ستارگان را با نورشان و با رنگشان از آسمان کندم و به دیوارهای کاهگلی
کلبه ام آویختم .
تا…
فاموس خاموش روزهای زندگیم را روشن کنم .
اما…
ای دریغ…
دیوار خانه ام از ذوق لرزید و … ستاره ها فرو ریختند.
انگار خوشبختی ذوق زده ام میکرد .
دکتر اصغر عسکری خانقاه
سولماز جان نثر خیلی خوبی داری. خوشحالم که این جا می بینم نوشته هاتو. موفق باشی.
سلام سولماز جان
نوشته ات عالي بود. واقعا” دختر خوش ذوقي هستي با ذهني خلاق و جستجو گر. اميدوارم كارتو با قدرت ادامه بدي و نذاري موج هاي منفي خسته ات كنه و تو رو از حركت باز داره.
با آرزوي موفيت
سلام سولماز جان
راه خوبی را انتخاب کردی خوشحالم
امیدوارم که این راه تو را تخلیه روحی کنه این حس خوبی هست که بعد از چنین نثرهایی در ضمیر ناخوادآگاهت نقش خواهد بست.
بدون که خیلی ها در این راه قدم گذاشتن ولی بخاطر طوفانهای این راه ضعیف و نابود شدن این بر اثر تجربه هست می گم عزیزم
و امیدوارم که با قدرت به این راه ادامه بدی حتما موفق خواهی شد
ناگفته نمونه : نثری که از دل بر آید بر دل نشیند
پاینده باشی و سرافراز
سلام آقای جامبو
گفتم مبادا بر اثر اینکه همه به سولماز تبریک میگن مبادا حسودیتون بشه(شوخی کردم)
برای شما هم خیلی زیاد خوشحال هستم که چنین نویسنده خوش ذوقی به پستتون خورده
امیدوارم که طولانی مدت توی پست شما ببینیمشون (نثرهاشون را گفتم)
اما میخواستم بگم مبادا از نثر ایشون سوء استفاده کنید و خودتون کمرنگ بشید آخه دو روزی هست که کم فروغ شدید
به بودنتون عادت کردیم
پس به امید پست های روزانه از شما
پاینده باشید و سرافراز
از همه ي دوستاني كه وقت گذاشتن واين متن رو مطالعه كردن ممنونم.اميدوارم احساس مشترك داشته باشيم.
میگم نویسنده ها دوتا شدن ولی دریغ از یه پست جدید !!!
آشپز دوتا بشه …..:)
حضرت والا رفتند سفر فرنگ؟
یا اینکه در حال امضای قرارداد ننگین ترکمانچای هستند؟:))
سلام حضرت والا …(ج …ار..ز..)
خوبی رفیق!
بد جور با این مطلبت حال کردم …خ.به که این قدر خانم ها رو درک می کنی…ولی یه کم خطر ناک هم هست…داری کم کم می ری….اهان…من رفیقتم…میگم که بد نگی نگفتی…
جدا از شوخی نگارشت مثل همیشه عالی بود…دمت گرم…
خوش باشی…
سلام حضرت والا …(ج …ار..ز..)
خوبی رفیق!
بد جور با این مطلبت حال کردم …خوبه که این قدر خانم ها رو درک می کنی…ولی یه کم خطر ناک هم هست…داری کم کم می ری….اهان…من رفیقتم…میگم که بد نگی نگفتی…
جدا از شوخی نگارشت مثل همیشه عالی بود…دمت گرم…
خوش باشی…
سلام بر حضرت والا آق مهدی
مگه خودت نمیرسیدی که ادمین جدید اضافه کردی؟
شاید چون از مطلبش خوشم نیومد اینو گفتم
به amirhosein : سلام ، خب چرا خودم هم مطلب مینویسم طبعآ ، ولی قبلآ از همه شما دوستان
دعوت کرده بودم که اگه مطلبی داشتید میتونیم اینجا منتشر کنیم.
لام سولماز نوشته را چند بار خواندم اول فکر کردم افکار فیمینستی داری اما با شناختی که از تو دارم مردد شدم ولی بعد از خواندن پست شما از دیدگاهت لذت بردم
درونیاتت را با نوشنه هایت بروز بده تا خلاقیتت بیشتر بروز کند
از اینکه دوستی با احساسات لطیفی چون تو دارم خوشحالم
بزودی می بینمت
- امکانات
- بایگانی
- بهمن ۱۳۹۶
- تیر ۱۳۹۶
- آبان ۱۳۹۵
- تیر ۱۳۹۵
- فروردین ۱۳۹۵
- اسفند ۱۳۹۴
- بهمن ۱۳۹۴
- دی ۱۳۹۴
- آذر ۱۳۹۴
- آبان ۱۳۹۴
- شهریور ۱۳۹۴
- مرداد ۱۳۹۴
- تیر ۱۳۹۴
- اردیبهشت ۱۳۹۴
- فروردین ۱۳۹۴
- اسفند ۱۳۹۳
- بهمن ۱۳۹۳
- آذر ۱۳۹۳
- آبان ۱۳۹۳
- مهر ۱۳۹۳
- شهریور ۱۳۹۳
- مرداد ۱۳۹۳
- تیر ۱۳۹۳
- خرداد ۱۳۹۳
- اردیبهشت ۱۳۹۳
- اسفند ۱۳۹۲
- بهمن ۱۳۹۲
- دی ۱۳۹۲
- آذر ۱۳۹۲
- مهر ۱۳۹۲
- شهریور ۱۳۹۲
- مرداد ۱۳۹۲
- تیر ۱۳۹۲
- خرداد ۱۳۹۲
- اردیبهشت ۱۳۹۲
- فروردین ۱۳۹۲
- اسفند ۱۳۹۱
- دی ۱۳۹۱
- آذر ۱۳۹۱
- آبان ۱۳۹۱
- مهر ۱۳۹۱
- شهریور ۱۳۹۱
- مرداد ۱۳۹۱
- تیر ۱۳۹۱
- خرداد ۱۳۹۱
- اردیبهشت ۱۳۹۱
- فروردین ۱۳۹۱
- اسفند ۱۳۹۰
- بهمن ۱۳۹۰
- دی ۱۳۹۰
- آذر ۱۳۹۰
- آبان ۱۳۹۰
- مهر ۱۳۹۰
- شهریور ۱۳۹۰
- مرداد ۱۳۹۰
- تیر ۱۳۹۰
- خرداد ۱۳۹۰
- اردیبهشت ۱۳۹۰
- فروردین ۱۳۹۰
- اسفند ۱۳۸۹
- بهمن ۱۳۸۹
- دی ۱۳۸۹
- آذر ۱۳۸۹
- آبان ۱۳۸۹
- مهر ۱۳۸۹
- شهریور ۱۳۸۹
- مرداد ۱۳۸۹
- تیر ۱۳۸۹
- خرداد ۱۳۸۹
- اردیبهشت ۱۳۸۹
- فروردین ۱۳۸۹
- اسفند ۱۳۸۸
- بهمن ۱۳۸۸
- دی ۱۳۸۸
- آذر ۱۳۸۸
- آبان ۱۳۸۸
- مهر ۱۳۸۸
- شهریور ۱۳۸۸
- مرداد ۱۳۸۸
- تیر ۱۳۸۸
- خرداد ۱۳۸۸
- اردیبهشت ۱۳۸۸
- فروردین ۱۳۸۸
- اسفند ۱۳۸۷
- بهمن ۱۳۸۷
- دی ۱۳۸۷
- آذر ۱۳۸۷
- آبان ۱۳۸۷
- مهر ۱۳۸۷
- شهریور ۱۳۸۷
- دسته ها
- آکواریومیست
- اجتماعی
- ادبی
- از اعماق وب
- اشتباهات مضحک رایج
- اصول خفن زیستن
- اندروید
- انسانها
- انگلیسی با سرعت نور
- اینجوری بود
- بحث میکنیم
- بهلول عاقل
- پادکست
- پاسخ به خوانندگان
- پزشکی
- پیاز داغ
- تجربه
- ترینهای ۲۰۰۹
- تست هوش مامبوجامبو
- تمدن باستانی مصر
- تهوع ها
- چنین گفت
- خواندنی ها
- داستان کوتاه
- دستهبندی نشده
- دنیای برنامهنویسان
- دنیای نرم افزار
- ذهن خلاق
- روزانه ها
- سه درجه به راست
- سوالات فلسفی
- سیاست بین الملل
- سینما
- شهرها
- شیوه زندگی
- طراحی ها
- عکاسخانه
- عمومی
- فایرفاکس
- فلسفه مامبوجامبوی
- فناوری
- فیلم جدی
- فیلم های که دیدم
- کاراکتر
- کشکول
- گفتگوهای درپیتی
- مخترع جوان
- مرگ های غیر معمول
- مطبخ
- موجودات فرازمینی
- موسیقی
- هذیون